هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از شعله‌های عشق در سینه‌اش می‌نالد و از حیرانی در راه عشق شکایت دارد. همچنین، به تأثیرات عمیق غم و عشق بر جهان‌بینی خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌سازد.

شمارهٔ ۶

شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را
خرمنی ز آتش چه حاجت بود یک خاشاک را

تا بکی در سینه تنگم نهان دارم چو راز
آتشی کز شعله خاکستر کند افلاک را

در ره عشق تو عمری شد که حیران مانده ام
من که اندر کوی دانش رهبرم ادراک را

هیچ صیادی به صید خسته در صحرا نتاخت
تیر مژگان تا به کی این سینه صد چاک را

هر دو عالم خار شد در چشم اشراق از غمت
هرکه آب خضر دارد خوار دارد خاک را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.