۸۵ بار خوانده شده

بخش ۴۵۱ - علامه ترک الغضب للمجاهد

سر خشم و غصب ببریده کی شد
بوقتی کت امید از خلق طی شد

چو خشمت از خلاف هر مراد است
امید ارشد مرادت هم بیاد است

امیدار شد دگر چون و چرا نیست
کجا باشد غضب چون مدعا نیست

زد ار است لگد ناری غضب هیچ
نداری چون امید از وی ادب هیچ

بشیئی تا هنوز امید و چشم است
بجای رأس غضب باقی و خشم است

مشو ایمن که هست افسرده مارت
بجنبش تیره سازد روزگارت

بدم از حلم گر جنبد فسونش
بکش چون شد زبون در بحر خونش

ز جا مگذار تا جنبد دگر بار
توقع یعنی از مخلوق بردار

خلایق را بجا هل باش تنها
که تنها را غضب نبود به تنها

میان خلق باش و منفرد باش
چو گشتی منفرد با کیست پرخاش

اگر وقتی خورد پایت بسنگی
نداری از چه با آن سنگ جنگی

خلایق را مدان جز سنگ و چوبی
که تا آئی بخشم از زشت و خوبی

از آن صوفی بچیزی نیست خشمش
که ناید جز خدا چیزی بچشمش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۵۰ - علامه ترک الشهوه للمجاهد
گوهر بعدی:بخش ۴۵۲ - علامه دفع التکبر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.