هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل و جان خود می‌نالد، از رقیب و حسادت می‌گوید و از اسارت دل در دام عشق. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند مرگ، تقدیر، و ارزش والای معشوق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، اشارات به رنج عشق و مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به شناخت ادبیات کهن فارسی دارد.

شمارهٔ ۵۷

دل چو دید آن شکرین‌لب‌ها و مشکین‌خال او
می‌شود دیوانه چون من آه و مسکین حال او

می خرامید آن نگار و در پیش می شد رقیب
خوش بود عمر ای دریغا مرگ در دنبال او

هر که را شد دل اسیر زلف مه رویی دگر
بسته دام بلا شد مرغ فارغ بال او

قابل تاج سلاطین هیچ می دانی که کیست
آن سری کاندر جهان شد ساعتی پامال او

باشد این دل وارهد از دست شاهین غمش
هست همچو صعوه ای چون باز در چنگال او

خاطرم در ره تفال داشت پیش آمد رقیب
خی و ری آمد بلی نیکو نباشد فال او

لعل او زهاد را سرمست دارد روز و شب
باده حمراست گویی آن لبان آل او

کی فروشد او به جان بنده خاک پای خویش
بهتر از هر دو جهان باشد چو یک مثقال او

عقل و هوش و جان و دل بربوده از صوفی رخش
کی تواند گفت شعری خوش زبان لال او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.