هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات خود در مواجهه با یادآوری معشوق و برخی خوراکیها مانند قلیه و پالوده سخن میگوید. او از پیری و ناتوانی خود میگوید، اما با یادآوری معشوق یا بوی غذاها دوباره جوان میشود. همچنین، اشارههایی به مسائل عرفانی و صوفیانه دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مسائل صوفیانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
بخش ۷
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
در جواب او
گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم
هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم
پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر
«بر منتهای همت خود کامران شدم .»
اسرارها که در دل گیپا نهاده اند
از یمن کله بود که واقف از آن شدم
قصاب را ز شوق و تمنای قلیه باز
گردن نهم برای...برآن شدم
عیبم مکن که بی سر و سامان و سوکوار
بی آفتاب طلعت جانبخش نان شدم
از شوق زلبیای عسل باز بنگرید
جاروب کش به خانه حلواگران شدم
کاری به غیر لوت زدن نیست بابشان
زان روی بنده معتقد صوفیان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
در جواب او
گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم
هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم
پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر
«بر منتهای همت خود کامران شدم .»
اسرارها که در دل گیپا نهاده اند
از یمن کله بود که واقف از آن شدم
قصاب را ز شوق و تمنای قلیه باز
گردن نهم برای...برآن شدم
عیبم مکن که بی سر و سامان و سوکوار
بی آفتاب طلعت جانبخش نان شدم
از شوق زلبیای عسل باز بنگرید
جاروب کش به خانه حلواگران شدم
کاری به غیر لوت زدن نیست بابشان
زان روی بنده معتقد صوفیان شدم
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶
گوهر بعدی:بخش ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.