هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و طنزآمیز، درباره‌ی عشق به غذا و خوراکی‌های مختلف مانند نان، حلیم، عسل و پالوده است. شاعر با زبانی شیرین و طنزآلود، از علاقه‌ی خود به این خوراکی‌ها می‌گوید و حتی محبوب خود را به گرده‌ی نان تشبیه می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به صوفی و مکتب دارد که احتمالاً به فضای آموزشی و فرهنگی آن زمان مربوط می‌شود.
رده سنی: 12+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و طنز است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و لذت‌بخش است. همچنین، استفاده از زبان شیرین و تشبیه‌های غذایی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال جذاب نباشد یا قابل درک نباشد.

بخش ۱۶

جانم به لب رسید ز سودای آن حبیب
وز عاشقی نصیب من این است تا نصیب
در جواب او

آن چرب روده ای که بود اسم او اسیب
آیا بود که بر من مسکین شود نصیب

دردی است جوع و شربت او روغن و حلیم
از پیش مطبخی نروم جانب طبیب

سیری ز نان میده و پالوده عسل
امری بود محال و حدیثی بود عجیب

محبوب من چو گرده نان است این زمان
دانی چه لذتی بود اندر بغل و جیب

دل در کمند حلقه زنجیر زلبیاست
کس را مباد در دو جهان یاد آن غریب

پیوسته یاد معده پر از گرده و برنج
یارب دعای خسته دلان را بکن اجبیب

صوفی در آن زمان که به مکتب شروع کرد
الحمد شکر اطمعه می خواند با ادیب
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۵
گوهر بعدی:بخش ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.