۱۰۰ بار خوانده شده

بخش ۲۰

زشوق آن رخ زیبا همی کشم آوخ
دل جراحت من بین و سینه لخ لخ
در جواب او

شمیم قلیه و بغرا وزید از مطبخ
مشام جان مرا تازه ساخت این، بخ بخ

دلا چو تازه کند جان به فصل تابستان
مباش غافل از آن بکسمات و شربت یخ

چنان عدوی تن جانفزای بریانم
که گر به دست من افتد بسازمش لخ لخ

ز اشتیاق حلیم و هوای قلیه برنج
به پیش مطبخیان می کشم هزار آوخ

مرا به صبر مفرما ز زلبیای عسل
که هست نازک و شیرین و صبر اوست چه تلخ

به پیش اطعمه خواران به معده آتش جوع
هزار بار فزونتر ز آتش دوزخ

شود به صومعه صوفی مقیم، پنجه سال
اگر چه روزنه ای وا کنند از مطبخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۹
گوهر بعدی:بخش ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.