هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به سلطان بغرا می‌گوید و از هجران و گشنگی شکایت می‌کند. او آرزو می‌کند که اگر روزی فرصتی یابد، انتقام خود را از بغرا بگیرد. همچنین، از زیبایی‌های بغرا مانند نخودهای مقشر و گوشت آن تعریف می‌کند و اشتیاق خود را برای حضور در میدان بغرا بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و غنایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «بر آرم من دمار از جان بغرا» ممکن است حاوی مفهوم انتقام باشد که برای گروه‌های سنی پایین مناسب نیست.

بخش ۴۹

دلی دارم پر از...بغرا
ندارم طاقت هجران بغرا

ز دست گشنگی من داد خواهم
اگر بینم رخ سلطان بغرا

به دست من اگر افتد زمانی
بر آرم من دمار از جان بغرا

نخودهای مقشر را چه گویم
که گلهایند در بستان بغرا

ثنای گوشت گویم بعد ازین من
که ذات او بود ایمان بغرا

خوش آن وقتی که اسب اشتها را
براند بنده در میدان بغرا

تو اکرا را غنیمت دار صوفی
که هست این دم بلند ایوان بغرا
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸
گوهر بعدی:بخش ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.