هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ساقی می‌خواهد شراب گلرنگ بیاورد تا دلش را از غم خالی کند. در ادامه، به مضامینی مانند فقر، گرسنگی، و نیاز به غذا اشاره می‌شود و از نان تازه، خربزه، و دیگر خوراکی‌ها به نیکی یاد می‌شود. در پایان، صحبتی از صوفی بیچاره و ناله‌هایش به میان می‌آید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و اجتماعی مانند فقر و گرسنگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به شراب و می‌نوشی نیاز به درک مناسب از زمینه‌های فرهنگی و ادبی دارد.

بخش ۵۱

بیار باده گلرنگ ساقیا حالی
که تا دل خود را کنم ز غم خالی
در جواب او

اگر به دست تو افتد طغار چنگالی
محقرست ز بهر چه دست بر مالی

دو گرده باید و یک کله ای به نیمشبان
که تا دل پر خود را به او کنم خالی

نهار ماست چو یک گوسفند پارینه
چهار باید از این بره های امسالی

به پیش گرسنه مسکین که سوخت ز آتش جوع
خوش است صحنک بغرا اگر بود حالی

مشام جان تو گردد ز بوی نان تازه
چو رویمال خود او را اگر به رو مالی

علی الصباح که مخمور دیده بگشاید
خوش است خربزه های لطیف ابدالی

کشیده مطبخیم صحنک مزعفر و گفت
بنوش صوفی بیچاره، چند می نالی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۰
گوهر بعدی:بخش ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.