هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق ناکام می‌گوید و از اینکه قلمش توان بیان این درد را ندارد شکایت می‌کند. او از هوس‌های بی‌پایان و رنج‌های عشق می‌نالد و اشاره می‌کند که جز خیال معشوق چیزی در سر ندارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که زندگی بدون معشوق مانند غذای بی‌مزه است و تنها ذکر عشق و عیش می‌تواند او را آرام کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «هوس» و «رنج‌های عشق» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

بخش ۵۲

چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق
قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق
در جواب او

فتاده در سر من تا هوای آش سماق
بجز خیال وی این دم نمی پزم به وثاق

به غیر اطعمه چون در سرم خیالی نیست
نصیب من «چه کنم»، این شدست در میثاق

هوس کند من بیچاره را، چه چاره کنم
برنج و روغن زرد این زمان چو اهل نفاق

تلاش پشت کنم روز دعوت سلطان
اگر ز پهلوی من بگذرد هزار چماق

دل شکسته، ندارد هوای نان شعیر
سخن درست بگویم مرا چو نیست نفاق

جمال کله بریان به شهر اگر نبود
برآید از دل بیچاره جان ز عین فراق

چو ذکر عیش بود نصف عیش صوفی را
به غیر اطعمه ننوشت اندر این اوراق
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۱
گوهر بعدی:بخش ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.