۹۴ بار خوانده شده

بخش ۶۸

اگر تو در غم یاری شبی به روز آری
به هیچ باب دل عاشقان نیازاری
در جواب او

اگر تو کاسه اوماج را هوس داری
به پیش اطعمه خواران ترا زهی خواری

بیا و بر سر سری بپوش گرده چند
که بس خراب شود آدمی ز بیکاری

میان آشپزان کله پز مقدم شد
بلی بزرگ شود آدمی ز سرداری

اگر دو بره بریان یکی بنوشد شام
به قدر حال توان گفت دعوت کاری

توئی بلوچ درین روزگار عوج بساط
بر آن سبب که به پیشم پنیرمیش آری

شده ز بار شکم پشت من دو تا لیکن
خوش است زله اگر می شود به سرباری

شود اگر چه ز پر خواری آدمی برخوان
چه باک صوفی بیچاره را ز پرخواری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۷
گوهر بعدی:بخش ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.