هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و هوس‌های درونی سخن می‌گوید. شاعر از سوزش درون و دل‌های حیران خود می‌نالد و به دنبال مرهمی برای درد خود می‌گردد. او از یاد برنج و حبشی و بوی حلوای برنج و نخوداب یاد می‌کند که نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی او به خوراکی‌هاست. در نهایت، او از خسرو اطعمه‌ها و سلطانی که در آفاق پاینده است، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عشق و هوس است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به غذا و خوراکی‌ها ممکن است نیاز به درک فرهنگی و ادبی بیشتری داشته باشد.

بخش ۹۲

آه از این درد که از عشق مرا در جان است
این چه سوزی است که در سینه مرا پنهان است
در جواب او

در دلم آتش جوع از هوس بریان است
دل من در رخ جان پرور نان حیران است

مرهم درد دل من نبود جز کشکک
«این چه دردی است که در سینه مرا پنهان است»

نیست بی یاد برنج و حبشی یک نفسم
ور بر آید به من دل شده صد تاوان است

هر که جان داد و دلی، بره بریان بخرید
گو غنیمت شمر امروز که بس ارزان است

خسرو اطعمه ها گوشت بود در عالم
باد پاینده در آفاق چو او سلطان است

دوش می برد یکی صحن برنجی ز غمش
وه که امروز چو پالوده دلم لرزان است

بوی حلوای برنج و نخوداب آمد دوش
صوفی امروز ازین واقعه سرگردان است
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۱
گوهر بعدی:بخش ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.