هوش مصنوعی: این شعر روایتگر درد و رنج عاشقی دلسوخته است که از فراق یار خود رنج می‌برد. او با وجود تلخی صبر، به آن پناه می‌برد، اما در نهایت از شدت اشتیاق و درد فراق، ناله سر می‌دهد و از یار خود می‌خواهد به حالش نظر کند. شعر با توصیف حالات روحی و جسمی عاشق و تأکید بر آتش سودا و نار فراق به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و درد فراق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

بخش ۱۸ - نامه ششم

باز چو از صبر سخن گوش کرد
عاشق دلسوخته خاموش کرد

گرسنه را دیر شود پاتغار
جوع برآرد ز دل او دمار

صبر بود پیش دل مستمند
داروی تلخ است، بلی سودمند

چون بجز از صبر دوایی ندید
پای به دامان صبوری کشید

تلخی این صبر به زهر فراق
گشت در آن دم به دلش هم وثاق

روی به دیوار و غم یار هم
روز و شبان دیده بیدار هم

این همه چون با دل او یار شد
عاقبت آن دلشده بیمار شد

عاشق و بیمار و غریب و فقیر
روی به دیوار ودل پر زحیر

ماند درین واقعه سی روز و شب
گشت طبیب از مرضش در عجب

جان به لب آمد دگر از اشتیاق
ناله برآورد ز درد فراق

گشت چو بی طاقت و صبر و قرار
اشک فرو ریخت چو ابر بهار

ناله برآورد که ای یار من
یک نظری کن به دل زار من

دل به سر کوی تو گشته مقیم
هست مرا هجر تو نار جحیم

زندگی بی تو، مرا مرگ به
عمرگر این است ازو ترک به

ای شده در سینه مرا جای تو
سوختم از آتش سودای تو

صبر کجا، چیست تحمل بگوی
از من دلسوخته اینها مجوی

صبر که چون آتش سوزان بود
تکیه برو آه چه امکان بود

سینه پر از نار چو گرمابه ام
من ز غمت گندم بر تابه ام

خادمه از بهر خدای جهان
عرضه کن احوال من آن جا روان
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - آمدن خادمه از بر معشوق
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - رفتن خادمه از پیش عاشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.