۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲ - داغ جهانسوز

ای حسین ای علم افراشته بر قلهٔ نور
ای که عشق تو فکنده به سر عالم شور

تو چه کردی که لب تشنه بریدند سرت
خورد کردند تن نازکت از سم ستور

تو شدی کشته لب تشنه و، از کشتن تو
شده غمناک جهانی و، گروهی مسرور

سر پرنور تو ای کشتهٔ بی جرم و گناه
گاه بر نیزه عیان، گاه نهان شد به تنور

یثرب از قتل تو گردید ز بنیاد خراب
شام ویران شده از کشتن تو شد معمور

نوجوانان تو را سر ببریدند به جبر
اهل بیت تو سوی شام کشیدند به زور

عابدت را بنهادند به گردن زنجیر
با وجودی که بدی پیکر پاکش رنجور

بر سر نعش به خون خفتهٔ تو زینب گفت
برد از دیدهٔ من داغ جهانسوز تو نور

آفتاب رخت از مشرق نی، شد چو عیان
تیره شد روز من زار، چو شام دیجور

ظلم هایی که به اولاد علی کرد یزید
«ترکیا» تا به صف حشر، نگردد مستور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱ - نقطهٔ پرگار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳ - لوای ماتم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.