هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از بهشت، گل‌ها، عنبر، مشک، گلاب، لعل بدخشان و دیگر نمادهای زیبایی برای بیان عشق خود استفاده می‌کند. همچنین، در ابیاتی اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند نور علی و حضرت علی(ع) دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۸

کوی دلدار بهشت است چمن نتوان گفت
نقش پایش گل و نسرین و سمن نتوان گفت

بسکه داده بخطش خط غلامی عنبر
گیسویش را بخطا مشک ختن نتوان گفت

شود از شرم و حیا بسکه گلشن غرق گلاب
عرقش را ببرش در عدن نتوان گفت

قیمت لعل بدخشان در اشکم بشکست
چشم خونبار مرا کان یمن نتوان گفت

وه که با مرغ دل من بسوی گلشن جان
جز حدیث لب آن غنچه دهن نتوان گفت

چون دلم کرد بچین سر زلفش مسکن
بعد از این پیش رخش حرف وطن نتوان گفت

شده چون آینه در مجلس او نور علی
لاجواب است در اینجا که سخن نتوان گفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.