هوش مصنوعی: این متن شعری است که به نقد رفتارهای ناپسند و غرور بی‌جا در دوران جوانی می‌پردازد. شاعر از تغییرات جسمی و روحی انسان با گذر زمان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که زیبایی ظاهری و جوانی زودگذر است. او از انسان می‌خواهد که به جای تکیه بر ظواهر، به اصلاح رفتار و اعمال خود بپردازد. همچنین، شاعر به موضوعات اخلاقی، مرگ، زندگی پس از مرگ و تفاوت میان بهشت و دوزخ اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، زندگی پس از مرگ و نقد رفتارهای اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۸

آن قوت جوانی وان صورت بهشتی
ای بی‌خرد تن من از دست چون بهشتی؟

تا صورتت نکو بود افعال زشت کردی
پس فعل را نکو کن اکنون که زشت گشتی

پشتی ضعیف بودت این روزگار، چون دی
طاووس‌وار بودی و امروز خارپشتی

گر جوهریت بودی بر روی خوب صورت
آن نیکوی نگشتی هرگز بدل به زشتی

واکنون که عاریت بود آن نیکوی ببردند
از دل برون کن ای تن این انده و درشتی

بحری است ژرف عالم کشتیش هیکل تو
عمرت چو باد و گردون چون بادبان کشتی

عطاروار یک چند از کبر و ناز و گشی
سنبل به عنبر تر بر سر همی سرشتی

واکنون که ریسمان گشت آن سنبلت همانا
این زشت ریسمان را بر دوک مرگ رشتی

ای جسته دی ز دستت فردا به دست تو نه
فردا درود باید تخمی که دیش کشتی

پنجاه سال رفتی از گاهواره تا گور
بر ناخوشی بریدی راهی بدین شبشتی

راهی است این که همبر باشد درو به رفتن
درویش با توانگر با مزگتی کنشتی

لیکن دو راه آید پیش این روندگان را
کانجا جدا بباشد از دوزخی بهشتی

در معده‌ت آتش آمد مشغول شد بدو دل
تا دین بدین بهانه از پیش برنوشتی

فتنه شدی و بی دین بر آتش غریزی
آتش پرست گشتی چون مرد زردهشتی

کوشش به حیله آمد با خوردنت برابر
بی‌هیچ سود کردی زین شهر برگذشتی

گوئی که من ندانم چیزی و بی‌گناهم
نیزت گنه چه باید چون خویشتن بکشتی؟

با یکتنه تن خود چون بس همی نیائی
اندر مصاف مردان چه مرد هفت و هشتی

گر در بهشت باشد نادان بی‌تعبد
پس در بهشت باشد نخچیر و گور دشتی

چون گوروار دایم بر خوردن ایستادی
ای زشت دیو مردم در خورد تیر وخشتی

ای حجت خراسان بانگت رسید هرجا
گوئی کز آسمان بر سنگ اوفتاده طشتی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.