هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و تأثیرات عمیق آن بر جان و دل خود سخن می‌گوید. او از درد و رنج ناشی از عشق و از دست دادن صبر و آرامش خود می‌گوید. همچنین، شاعر از فریب خوردن و امیدهای واهی که به او داده شده است، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷

به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست
سلامت کرانه کرد، خود اندر میان نشست

برآمد سپاه عشق به میدان دل گذشت
درآمد خیال دوست در ایوان جان نشست

مرا باز تیغ صبر بفرسود و زنگ خورد
مگر رنگ بخت داشت بر او زنگ از آن نشست

فغان از بلای عشق که در جانم اوفتاد
تو گفتی خدنگ بود که در پرنیان نشست

مرا دی فریب داد که خاقانی آن ماست
به امید این حدیث چگونه توان نشست
وزن: فعولن مفاعلن فعولن مفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.