هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق خود سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر جهان و جان‌ها توصیف می‌کند. او از تازگی و نو شدن که عشق معشوق به ارمغان آورده است، سخن می‌گوید و از تأثیرات شگفت‌انگیز آن بر طبیعت و انسان‌ها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰

دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد
عقل، کافر بود آن رخ دید و ایمان تازه کرد

داغ دلها را به سحر آن جزع جادو تاب داد
باغ جان‌ها را به شرط آن لعل رخشان تازه کرد

تا ز عهد حسن تو آوازه شد در شرق و غرب
آسمان با عشق‌بازی عهد و پیمان تازه کرد

عشق نو گر دیر آمد در دل سودائیان
هر که را درد کهن‌تر یافت درمان تازه کرد

نور تو صحرا گرفت و اشک من دریا نمود
موسی آتش باز دید و نوح طوفان تازه کرد

بر دل ما عید کرد اندوه تو وز صبر ما
هرچه فربه دید ناگه کشت و قربان تازه کرد

هر کجا لعل تو نوش افشاند چشم ما به شکر
در شکر ریز جمالت گوهر افشان تازه کرد

از لبت هر سال ما را شکری مرسوم بود
سال نو گشت آخر آن مرسوم نتوان تازه کرد

شاد باش از حسن خود کز وصف تو سحر حلال
طبع خاقانی به نظم آورد و دیوان تازه کرد

تازگی امروز از اشعار او بیند عراق
کو شعار مدحت شاه خراسان تازه کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.