هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و هجران سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند. او از درد هجران و عشق نافرجام می‌گوید و خود را به عناصری مانند خاک، آب، افعی و گوزن تشبیه می‌کند تا عمق احساساتش را نشان دهد. همچنین، از تلخی هجران و شیرینی عشق سخن می‌گوید و از این که عشقش مانند گنجی در قلبش پنهان است، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۷

گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام
نه مسلسل هم‌چو آبم تا هوسناک توام

مهرهٔ افعی است آن لب زهر افعی باک نیست
ای گوزن آسا نه من زنده به تریاک توام

گفت هجرت تلخ وانگه خوش‌دلی آن من است
من به داغ این حدیث از خوی بی‌باک توام

بس که سربسته چو غنچه دردسر دارم چو بید
چون شکوفه نشکفم کز سرو چالاک توام

خاک شهرت می‌بری کاب و هوا نگزایدت
با خودم بر کاخر از روی هوا خاک توام

قفل مهر از سینه چون برداشتی خاقانیا
نه کلید گنج خانهٔ خاطر پاک توام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.