هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به عشق و جدایی است. او خود را مانند مرغی با پرهای بریده و شمعی با سری بریده توصیف می‌کند که در برابر معشوق ایستاده است. شاعر از بی‌وفایی و درد ناشی از جدایی سخن می‌گوید و احساس می‌کند که قلبش هزاران بار بریده شده است. او از عشق و وصالی که به سرعت از بین رفته است، شکایت می‌کند و بیان می‌کند که در عالم خیال، راه‌های خطرناک بسیاری را پشت سر گذاشته است. در نهایت، شاعر از ملامت و زنجیرهای گسسته‌ای که از عشق ناشی شده است، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۰۷

در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده
در پیشت ایستادم چون شمع سر بریده

چشم از تو می بدزدم پیش رقیب گویی
چشم بدم که ماندم از تو نظر بریده

از تیغ بی‌وفایی بینی چو برنشینی
حلق هزار خلقی بر رهگذر بریده

دیدی که تیر غازی مویی چگونه برد
ای تو میان جانم زان زارتر بریده

پیمان مهر بسته هم در زمان شکسته
پیوند وصل داده هم بر اثر بریده

جان من از خیالت در عالم وصالت
هردم هزار منزل راه خطر بریده

در سایهٔ رکابت دلها ببین فتاده
بر پایهٔ سریرت سرها نگر بریده

خاقانی از هوایت در حلقهٔ ملامت
زنجیرها گسسته وز یکدگر بریده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.