هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج شاعر سخن میگوید. شاعر از ناامیدی، غم و اندوه، و از دست دادن هوش و حواس خود مینالد. او از دلی پر از خون و جانی در حال جوشش یاد میکند و از خوابهای آشفته و گریههای تلخ سخن میگوید. شاعر همچنین از مرگ امام شهاب و تأثیر آن بر خودش میگوید و از داغی که بر دلش نشسته است، یاد میکند.
رده سنی:
18+
این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غمانگیز و مرثیهگونه آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.
شمارهٔ ۸۶ - در رثاء امام شهاب الدین
سر چه سنجد که هوش میبشود
تن چه ارزد که توش میبشود
دلم از خون چو خم به جوش آمد
جان چو کف ز او به جوش میبشود
منم آن بید سوخته که به من
دیده راوق فروش میبشود
چون گریزد دل از بلا که جهان
بر دلم تخته پوش میبشود
من ز گریه نیم خموش ولیک
مرغ جانم خموش میبشود
ساقی غم که جام جام دهد
عمر در نوش نوش میبشود
بختم آوخ که طفل گرینده است
که به هر لحظه روش میبشود
طفل بد را که گریهٔ تلخ است
به که در خواب نوش میبشود
خواب آشفته دیده بودم دوش
عالم امشب چو دوش میبشود
آه کز مردن امام شهاب
آه من سخت کوش میبشود
دلم از راه گوش بیرون شد
بیم آن بد که هوش میبشود
نه به دل بودم این سخن نه به گوش
که دل از راه گوش میبشود
ای دریغ ای دریغ چندان رفت
کآسمان پر خروش میبشود
تف آه از دلم سرشته به خون
سبحه سوز سروش میبشود
به وفاتش امام انجم را
ردی زر ز دوش میبشود
داغ بر دل زیاد خاقانی
گر ز دل یاد اوش میبشود
تن چه ارزد که توش میبشود
دلم از خون چو خم به جوش آمد
جان چو کف ز او به جوش میبشود
منم آن بید سوخته که به من
دیده راوق فروش میبشود
چون گریزد دل از بلا که جهان
بر دلم تخته پوش میبشود
من ز گریه نیم خموش ولیک
مرغ جانم خموش میبشود
ساقی غم که جام جام دهد
عمر در نوش نوش میبشود
بختم آوخ که طفل گرینده است
که به هر لحظه روش میبشود
طفل بد را که گریهٔ تلخ است
به که در خواب نوش میبشود
خواب آشفته دیده بودم دوش
عالم امشب چو دوش میبشود
آه کز مردن امام شهاب
آه من سخت کوش میبشود
دلم از راه گوش بیرون شد
بیم آن بد که هوش میبشود
نه به دل بودم این سخن نه به گوش
که دل از راه گوش میبشود
ای دریغ ای دریغ چندان رفت
کآسمان پر خروش میبشود
تف آه از دلم سرشته به خون
سبحه سوز سروش میبشود
به وفاتش امام انجم را
ردی زر ز دوش میبشود
داغ بر دل زیاد خاقانی
گر ز دل یاد اوش میبشود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵ - قصیده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷ - در رثاء امام شهاب الدین ابوالفضائل شروانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.