هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر زندگی و احساسات خود می‌گوید. او از نازکی و لطافت معشوق، سایه‌های زلف او، و تأثیرات عشق او بر دین و زندگی روزمره صحبت می‌کند. شاعر همچنین از ناامیدی و رنج‌های ناشی از عشق و وعده‌های برآورده نشده می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و ناامیدی ناشی از عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارند که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

از نازکی که رنگ رخ یار می‌نماید
گل با همه لطافت او خار می‌نماید

وانجا که سایهٔ سر زلفش رخ بپوشد
روز آفتاب بر سر دیوار می‌نماید

داعی عشق او چو به بازار دین برآید
سجاده‌ها به صورت زنار می‌نماید

در باغ روزگار ز بیداد نرگس او
تا شاخ نرگسی به مثل دار می‌نماید

فردای وعده‌هاش چنان روزگار خواهد
کامسال با بهانهٔ او پار می‌نماید

گفتم که بوسه گفت که زر گفتمش که جان
گفت ای زبون نگر که خریدار می‌نماید

گفتم که جان به از زر گفتا که گر چنین است
زانم ازین متاع به خروار می‌نماید

تدبیر چه که هرکه ز گیتی به کاری آمد
در کار او فروشد و هم کار می‌نماید

زینسان که مانده‌اند کرا کار ازو برآید
چون کار انوری ز غمش زار می‌نماید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.