هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و هجران معشوق خود سخن می‌گوید. او از زیبایی و جمال معشوق و عشق دلبندان به او یاد می‌کند، اما از هجران و وعده‌های بی‌پایان معشوق شکایت دارد. شاعر همچنین از رفتار بد معشوق و نبود نشانه‌های نیک در پیوندشان گلایه می‌کند و هجران را پاسخ معشوق به این غم‌ها می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و شکایت از رفتار معشوق نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸

ای بندهٔ روی تو خداوندان
دیوانهٔ زلف تو خردمندان

بازار جمال روی خوبت را
آراسته رسته رسته دلبندان

در هر پس در مجاوری داری
گریان و در انتظار دل خندان

چندین چه کنی به وعده دربندم
ایام وفا نمی‌کند چندان

گویی مشتاب تا که وقت آید
گر خواهی وگرنه از بن دندان

از خوی بدت شکایتی دارم
کان نیست نشان نیک پیوندان

هجرت به جواب آن پدید آمد
گفت اینت غم انوری سر و سندان
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.