هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق و ارادت بیحد خود به معشوق سخن میگوید و از درد جدایی و رنج ناشی از آن مینالد. او از افزایش عشق و مهر خود به معشوق میگوید و از این که هیچ چیز نمیتواند او را از این عشق بازدارد. شاعر همچنین از تأثیرات عمیق عشق و جدایی بر زندگی خود سخن میگوید و از این که حتی طبیب نیز نمیتواند درد او را درمان کند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۶۹
تا دل ما با تو کرد روی ارادت
هیچ نیاید ز ما مخالف عادت
گر چه کم ما گرفتهای تو ز شوخی
عشق تو افزون شدست و مهر زیادت
رنگ سلامت ندیدم و رخ شادی
از برمن تا برفتهای به سعادت
آنکه ز درد جدایی تو بمیرد
زنده نداند شدن به حشر و اعادت
داروی رنج خود از طبیب نپرسم
گر تو قدم رنجه میکنی به عیادت
همچو شهیدان تنش به خاک نپوسد
هر که به تیغ غم تو یافت شهادت
دایه بهمهرت برید ناف دل من
پس به کنارم گرفت روز ولادت
چشم تو آنجا که دست برد به دستان
سر بنهادند زیرکان به بلادت
اوحدی از درد دوری تو بنالید
با تو چو سودش نکرد صبر و جلادت
او نه به مهرت سری نهاد، که هرگز
خود ز زمین بر نداشت روی ارادت
هیچ نیاید ز ما مخالف عادت
گر چه کم ما گرفتهای تو ز شوخی
عشق تو افزون شدست و مهر زیادت
رنگ سلامت ندیدم و رخ شادی
از برمن تا برفتهای به سعادت
آنکه ز درد جدایی تو بمیرد
زنده نداند شدن به حشر و اعادت
داروی رنج خود از طبیب نپرسم
گر تو قدم رنجه میکنی به عیادت
همچو شهیدان تنش به خاک نپوسد
هر که به تیغ غم تو یافت شهادت
دایه بهمهرت برید ناف دل من
پس به کنارم گرفت روز ولادت
چشم تو آنجا که دست برد به دستان
سر بنهادند زیرکان به بلادت
اوحدی از درد دوری تو بنالید
با تو چو سودش نکرد صبر و جلادت
او نه به مهرت سری نهاد، که هرگز
خود ز زمین بر نداشت روی ارادت
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.