هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و احساسی، بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و اشک‌های بی‌پایان خود سخن می‌گوید و از زیبایی و جذابیت معشوق به‌گونه‌ای شاعرانه و پراحساس یاد می‌کند. او از اشک‌هایی که از چشمانش می‌چکد و از خون دلش که بر آتش عشق می‌سوزد، سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که اشک‌هایش بر آستان معشوق بچکد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا به‌طور کامل درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۹

هزار قطرهٔ خونم ز چشم تر بچکد
ز شرم چون عرق از روی آن پسر بچکد

سرشک چیست؟ که در پای او شدن حیفست
سواد مردمک دیده کز بصر بچکد

خیال اوست درین آب چشم و می‌ترسم
که وقت گریه مبادا به یک دگر بچکد!

مرا که سینه کبابست و دل بر آتش او
عجب نباشد اگر خونم از جگر بچکد

یقین که خانهٔ چشمم شود خراب شبی
اگر بدین صفت از شام تا سحر بچکد

حلال می‌کنم، ار خون می بریزد خصم
به شرط آنکه بر آن آستان و در بچکد

به صورت آب حیاتی، که مرده زنده کند
ز گوشهٔ لب شیرین او مگر بچکد

گر از لبش بچشی شربتی، نگه نکنی
به شربت عرق بید کز شکر بچکد

به بوی آنکه گلی چون رخش به دست آرد
چه خون که از دل گرم گلاب گر بچکد؟

برابر رخش ار شمع را برافروزد
ز شرم عارضش از پای تا به سر بچکد

قباش بر تن نازک چو بید می‌لرزد
ز بیم لعل لب آن پری گهر بچکد

حدیث خوبی این دلبران آتش‌روی
مرا رواست، که آتش ز شعر تر بچکد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.