هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های بهار و گل‌ها می‌پردازد. شاعر از رسیدن فصل بهار و شکوفایی گل‌ها سخن می‌گوید و از بلبل و طبیعت به عنوان نمادهای شادی و زندگی یاد می‌کند. همچنین، شاعر از گذرا بودن این زیبایی‌ها و اهمیت لذت بردن از لحظات حال سخن می‌گوید.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم شاعرانه و فلسفی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و درک ادبیات دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۶۲

خیز، که در میرسد موکب سلطان گل
چارهٔ بزمی بساز، تا بنهی خوان گل

گل دو سه روزی مقام بیش نگیرد به باغ
این دو سه روزی که هست جان تو و جان گل

طفل ریاحین مکید شیر ز پستان ابر
بلبل شوریده دل شد به شبستان گل

زود ببینی چو من فاخته را در چمن
ساخته آوازها بر لب خندان گل

در بن بیدار فگند مسند جمشید می
بر سر باد آورند تخت سلیمان گل

ساغر و پیمانه‌ای چند پر از می بیار
زود، که ما داده‌ایم دست به پیمان گل

خار چمن را بگو: کز سر شاخ درخت
تیغ میفگن، که شد قلعه به فرمان گل

غنچه گریبان خود تا بن دندان درید
نالهٔ بلبل مگر نیست به دندان گل؟

دست صبا غنچه را بار دهد بر شجر
تا بنماید به خلق قصهٔ پنهان گل

از سخن اوحدی پرورقی زن، که آن
هر ورقی آیتیست آمده در شان گل
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.