هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که با وجود درد و رنج‌هایی که در عشق متحمل می‌شود، حاضر است همه‌چیز را تحمل کند و حتی به خاطر معشوق، بارهای سنگین را بر دوش بکشد. شاعر از ناامیدی و تسلیم در برابر عشق سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که عشق او بی‌قید و شرط است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیم مرتبط با رنج و تسلیم در عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۵۳۷

عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم
بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم

بر سر خاک درت گر بودم راه شبی
سرمه‌وارش همه در دیدهٔ بیدار کشم

دلم آن نیست که من بعد به کاری آید
مگرش من به تمنای تو در کار کشم

به دهان تو، که از وی شکر اندر تنگست
اگرم دست دهد قند به خروار کشم

هر که گل چیند از خار نباید نالید
من که دل بر تو نهم جور به ناچار کشم

با سر زلف تو خود دست درازی نه رواست
به ازآن نیست که پای بمقدار کشم؟

اوحدی، قصهٔ بیگانه بر یار برند
من به پیش که بر جور که از یار کشم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.