هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که حتی اگر معشوق به او جفا کند، باز هم عشقش کم نمی‌شود و حاضر نیست از عشقش دست بکشد. شاعر همچنین از حسادت دیگران و بی‌توجهی معشوق به خود شکایت می‌کند، اما همچنان امیدوار است که معشوق به او توجه کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۴

به پیشگاه قبول ار چه کم دهد راهم
هنوز دولت آن آستانه می‌خواهم

گرم کند ز جفا همچو ریسمان باریک
از آنچه هست سر سوزنی نمی‌کاهم

دلم ز مهر رخش نیم ذره کم نکند
اگر ز طیره کند همچو سایه در چاهم

اگر به آب وصالش طمع کند غیری
من آن طمع نپسندم، که خاک درگاهم

بر آه سینهٔ من دشمنان ببخشیدند
به گوش دوست، همانا، نمی‌رسد آهم

گر او به کار من خسته التفات کند
چه التفات نماید به دولت و جاهم؟

به طوع حلقهٔ مهرش کشیده‌ام در گوش
حسود بین که: جدا می‌کند به اکراهم

اگر تو عزم سفر داری، اوحدی، امروز
مرا بهل، که گرفتار مهر آن ماهم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.