هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ضرورت ترک مکان فعلی و حرکت به سوی مقصدی جدید سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که در این مکان آرامش و رضایت وجود ندارد و باید با اشک و رنج راهی جدید را آغاز کند. شاعر به دنبال یافتن راهی برای رهایی از مشکلات است و عقلش به او می‌گوید که باید سریع‌تر حرکت کند. او همچنین به دنبال رسیدن به مقصدی والا و معنوی است و از بزرگان و اهل نظر کمک می‌خواهد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که برای رسیدن به خواسته‌هایش باید از خودگذشتگی کند و با شجاعت به پیش رود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۲

بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
آب این جا تیره شد، جای دگر باید شدن

وحشت آباد است این، زین جا سبک بیرون رویم
گر به پهلو گشت باید ور به سر باید شدن

چون نمی‌بینیم از آن آرام جان این جا اثر
با نثار اشک خونین بر اثر باید شدن

یاد نقش روی آن گل چهره چون همراه ماست
سهل باشد گر به روی خاربر باید شدن

من در آن بندم که: تدبیری بسازم راه را
عقل می‌گوید که: نه، نه، زودتر باید شدن

اندر آن دریای جان خرمهره چیدن، چند؟ چند؟
خود چو غواصم به دریایی گهر باید شدن

اصفهان ز اقلیم چارم آسمان چارمست
سوی او عیسی‌صفت بی‌پا و سر باید شدن

نیست این‌جا از بزرگان ناظری بر حال من
بعد ازینم پیش آن اهل نظر باید شدن

اوحدی، چون جان بر آمد، پر جگر خواری مکن
در پی کام دل خود بی‌جگر باید شدن

پر بریزد مرغ اگر بر خاک ایشان بگذرد
گر تو مرغ زیرکی بی‌بال و پر باید شدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.