هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و جذابیت معشوق سخن می‌گوید. او از اشک‌هایش، جراحت دل، و زیبایی بی‌نظیر معشوق یاد می‌کند و از لطف و رحمت او طلب آرامش می‌نماید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند صبر، علم، و می‌خوارگی در مذهب صاحب‌نظران دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به می‌خوارگی و مفاهیم پیچیده ادبی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۶۱

ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت
اشکم نمک آب و جگر خسته جراحت

موج ار چه زند لاف تبحر نزند دم
با مردمک چشم من از علم سباحت

یکدم نشود نقش تو از دیده ما دور
زانرو که توئی گوهر دریای ملاحت

دستی ز سر لطف بنه بردل ریشم
زیرا که بود در کف کافی تو راحت

مستسقی درویش که نم در جگرش نیست
او را که دهد قطره‌ئی از بحر سماحت

در مذهب صاحب‌نظران باده مباحست
زینسان که دهد چشم تو فتوای اباحت

از شرم شود غرق عرق صبح جهانتاب
پیش رخ زیبای تو از روی صباحت

در دیدهٔ خورشید چو یک ذره حیا نیست
آید بسر بام تو از راه وقاحت

از پسته تنگت ندهد یکسر مو شرح
خواجو که کند موی شکافی بفصاحت
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.