هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلی، زیبایی معشوق و احساسات شاعر را به تصویر میکشد. شاعر از زلف سیاه، قامت بلند، و جمال معشوق سخن میگوید و از عشق و شیدایی خود مینالد. همچنین، از طبیعت و عناصری مانند گل، بلبل، و باده برای توصیف حالات خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به مستی و عشق زمینی دارد که مناسب سنین بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۱۴۲
شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
گرم ز زلف دراز تو دست کوتاهست
دراز دستی آن زلف پرشکن چه خوشست
نمیرود سخنی بر زبان من هیهات
مگر حدیث تو یا رب که این سخن چه خوشست
سپیدهدم که گل از غنچه مینماید رخ
نوای بلبل شوریده در چمن چه خوشست
ز جام بادهٔ دوشینه مست و لایعقل
فتاده بر طرف سرو و نارون چه خوشست
چو جای چشمه که بر جویبار دیدهٔ من
خیال قامت آنسرو سیمتن چه خوشست
چه گویمت که بهنگام آشتی کردن
میان لاغر او در کنار من چه خوشست
مپرس کز هوس روی دوست خواجو را
دل شکسته برآن زلف پرشکن چه خوشست
دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
گرم ز زلف دراز تو دست کوتاهست
دراز دستی آن زلف پرشکن چه خوشست
نمیرود سخنی بر زبان من هیهات
مگر حدیث تو یا رب که این سخن چه خوشست
سپیدهدم که گل از غنچه مینماید رخ
نوای بلبل شوریده در چمن چه خوشست
ز جام بادهٔ دوشینه مست و لایعقل
فتاده بر طرف سرو و نارون چه خوشست
چو جای چشمه که بر جویبار دیدهٔ من
خیال قامت آنسرو سیمتن چه خوشست
چه گویمت که بهنگام آشتی کردن
میان لاغر او در کنار من چه خوشست
مپرس کز هوس روی دوست خواجو را
دل شکسته برآن زلف پرشکن چه خوشست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.