هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از خواجوی کرمانی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد هجران است. شاعر از ناتوانی دیگران در درک اسرار عشق و حالات عاشقانه سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها کسانی که گرفتار عشق شده‌اند، می‌توانند این حالات را درک کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۴۰

سریست مرا با تو که اغیار نداند
کاسرار می عشق تو هشیار نداند

در دایرهٔ عشق هر آنکس که نهد پای
از شوق خطت نقطه ز پرگار نداند

گر بلبل دلسوخته بیرون رود از باغ
باز از سرمستی ره گلزار نداند

هر کس که گرفتار نگردد به کمندی
در قید غمت حال گرفتار نداند

تا تلخی هجران نکشد خسرو پرویز
قدر لب شیرین شکر بار نداند

هر دل که نشد فتنه از آن نرگس بیمار
حال من دلخستهٔ بیمار نداند

چون حال دل از زلف تو پوشیده توان داشت
کان هندوی دل دزد سیه کار نداند

ای باد صبا حال من ارزانک توانی
با یار چنان گوی که اغیار نداند

خواجو که درین واقعه بیچاره فرو ماند
عیبش مکن ار چارهٔ اینکار نداند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.