هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از خواجوی کرمانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های غنی، به بیان حالات عشق و شوریدگی عارفانه می‌پردازد. شاعر از ناله‌های دل، عشق الهی، رنج‌های عاشقانه و مستی معنوی سخن می‌گوید. ابیات به مفاهیمی مانند عشق به معشوق حقیقی، فنا در عشق، و جدایی از تعلقات دنیوی اشاره دارند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند مستی و شوریدگی برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۰

ناله‌ئی کان ز دل چنگ برون می‌آید
گر بدانی ز دل سنگ برون می‌آید

صورت عشق چه نقشیست که از پردهٔ غیب
هر زمانی بد گرینگ برون می‌آید

از نم دیده و خون جگر فرهادست
هر گل و لاله که از سنگ برون می‌آید

می چون زنگ بده کاینهٔ خاطر ما
باده می‌بیند و از زنگ برون می‌آید

دلم از پرده برون می‌رود از غایت شوق
هر نفس کان صنم شنگ برون می‌آید

هر که در میکده از پیر مغان خرقه گرفت
شاید ار چون قدح از رنگ برون می‌آید

میشود ساکن خاک در میخانهٔ عشق
هر که از خانه فرهنگ برون می‌آید

جان می گشت مگر دیدهٔ خواجو که ازو
دمبدم باده چون زنگ برون می‌آید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.