هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از فراق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید. او از ساقی می‌خواهد که شراب عشق را به او بدهد تا از درد فراق رهایی یابد. شاعر همچنین از مستی و بی‌خودی در عشق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که بر عاشقانش رحم کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای برخی گروه‌های سنی نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۸۶۷

یا حادی‌النیاق قد ذبت فی‌الفراق
عرج علی اهیلی و اخبرهم اشتیاقی

بشنو نوای عشاق از پرده سپاهان
زانرو که در عراقست آن لعبت عراقی

یا مشرب المحیا قم واسقنا الحمیا
فالعیش قد تهیا والوصل فی‌التلاقی

بنشاند باد بستان مجلس بدل نشانی
برد آب آب و آتش ساقی بسیم ساقی

قد طاب وقت شربی یا من یروم قربی
فی‌الیل اذ تهیا مع منیتی اغتباقی

ساقی بده کزین می در بزم دردنوشان
گر باقیست جامی آنست عمر باقی

فی الراح ارتیاحی لا اسمع اللواحی
لکن مع الملاحی اشرب علی‌السواقی

من رند و می پرستم پندم مده که مستم
کز دست کس نگیرم جز می ز دست ساقی

یا منیة المتیم صل عاشقیک وارحم
فالقلب مستهام من شدة الفراقی

دور از رخت چو خواجو دورم ز صبر و طاقت
لیکن بطاق ابرو از دلبران تو طاقی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.