هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و زیبایی معشوق و جذابیت‌های دنیوی و معنوی می‌پردازد. شاعر از تقوا و توبه دوری می‌کند و به عشق و مستی روی می‌آورد. او زیبایی معشوق را با تصاویری مانند زلف کژ و چهره‌ی زیبا توصیف می‌کند و از مفاهیم عرفانی مانند نور تجلی و بوی عبیر بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به درک ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۸۸۴

بادهٔ گلگون مرا و طلعت سلمی
شربت کوثر ترا و جنت اعلی

صحبت شیرین طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارین گزین نه ملکت کسری

دیو بود طالب نگین سلیمان
طفل بود در هوای صورت مانی

چند کنی دعوتم بتقوی و توبه
خیز که ما کرده‌ایم توبه ز تقوی

از سرمستی کشیده‌ایم چو مجنون
رشتهٔ جان در طناب خیمهٔ لیلی

زلف کژش بین فتاده بر رخ زیبا
راست چو ثعبان نهاده در کف موسی

عقل تصور نمی‌کند که توان دید
صورت خوبش مگر بدیده معنی

موسی جان بر فراز طور محبت
دیده ز رویش فروغ نور تجلی

بوی عبیرست یا نسیم بهاران
باغ بهشتست یا منازل سلمی

یاد بود چون تو در محاوره آئی
با لب لعلت حکایت دم عیسی

راه ندارد بکوی وصل تو خواجو
دست گدایان کجا رسد بتمنی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.