هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند تسلیم در برابر تقدیر، ناامیدی از زهد خشک، و تأمل در خود و وضعیت درونی می‌پردازد. شاعر از بی‌اختیاری خود مانند موج دریا سخن می‌گوید و از تلاش برای کنترل امور دست می‌کشد. همچنین، او از نادیده گرفته شدن و احساس شرمندگی از جایگاه خود می‌نالد و به آیینه‌ای تشبیه می‌شود که زنگارهایش را به جای بهار می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تأمل در خود نیاز به درک و تجربهٔ بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۹

موج دریا را نباشد اختیار خویشتن
دست بردار از عنان گیر و دار خویشتن

زهد خشک از خاطرم هرگز غباری برنداشت
مرکب نی بار باشد بر سوار خویشتن

خار دیوار گلستانم که از بی‌حاصلی
می‌کشم خجلت ز اوج اعتبار خویشتن

خلوتی چون خانهٔ آیینه‌داری پیش دست
بهره‌ای بردار از بوس و کنار خویشتن

می‌توانی آتش شوق مرا خاموش کرد
گر دلت خواهد، به لعل آبدار خویشتن

دیدن آیینه را موقوف خواهی داشتن
گر بدانی حال من در انتظار خویشتن

بس که چون آیینه صائب دیده‌ام نادیدنی
می‌شمارم زنگ کلفت را بهار خویشتن
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.