هوش مصنوعی: این شعر از عشق و هجران سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و شوق وصال می‌نالد، اما در نهایت با نوید وصلت، خوشحال می‌شود. تأثیرات عاطفی هجران و شادی ناشی از امید به دیدار معشوق در ابیات مشهود است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق مانند عشق، هجران و انتظار است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱

چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد
ماند تن از شعف و جان از ذوق استقبال کرد

ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب
ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد

اول از اهمال دوران در توقف بود کار
لیک آخر کار خود بخت سریع اقبال کرد

بی گمان دولت به میدان رخش سرعت می‌جهاند
در جنیبت بردنش هرچند دور اهمال کرد

آتش ما را چو مرغ نامه‌آور ساخت تیز
مرغ غم را بر سر ما بی‌پر و بی‌بال کرد

آن چنان حالم دگرگون شد که جان دادم به باد
زان نوید بیگمانم چون صبا خوشحال کرد

بر زبان محتشم صد شکوه بود از هجر تو
مژدهٔ وصلت ز بس خوشحالی او را لال کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.