هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق، رنجش و ناامیدی خود می‌نالد و به تصاویری مانند کشته شدن بی‌گناه در راه، قهر معشوق و بی‌وفایی او اشاره می‌کند. همچنین، از غرور معشوق و عدم پاسخگویی به عشق شاعر شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند «کشت در ره بی‌گناهی» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۳

آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد
کشت در ره بی‌گناهی را و آهی هم نکرد

صبر من کاندر عیار از هیچ کوهی کم نبود
هم عیاری در هوای او نگاهی هم نکرد

برق قهر او که گشت غیر را سالم گذاشت
در ریاض ما مدارا با گیاهی هم نکرد

بر سر من بود ازو سودای لطف دائمی
او سرافرازم به لطف گاه گاهی هم نکرد

سر گران گشت از می و بر خوابگاه سر بماند
وز سردوش اسیران تکیه گاهی هم نکرد

دل که کرد از قبله در محراب ابروی تو رو
از سر بیداد گویا عذر خواهی هم نکرد

محتشم زلفش به من سر در نیارد از غرور
ترک ناز و سرکشی با من سیاهی هم نکرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.