هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دوری معشوق، احساس گناه، امید به بخشش و قرب الهی سخن می‌گوید. او از نگاه معشوق، رحمت الهی و امید به دیدار دوباره می‌گوید و در نهایت به امید بخشش و قرب به درگاه الهی می‌رود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و دانش ادبی دارند که برای سنین پایین مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۲۵۰

سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود
فغان کز چشم او آخر فتادم از گناه خود

نمی‌دانم چرا برداشت از من سایهٔ رحمت
سهی سروی که دارد عالمی را رد پناه خود

کشد شمشیر و گوید سر مکش از من معاذالله
گدائی را چه حد سرکشی با پادشاه خود

میندیش از جزا هرچند فاشم کشته‌ای ای مه
که من خود هم اگر باشم نخواهم شد گواه خود

شب عید است و مه در ابر و مه جویندگان در غم
تو خود بر طرف با می برشکن طرف کلاه خود

به جرمی کاش پیشش متهم گردم که هر ساعت
به دست و پایش افتم معذرت خواه از گناه خود

چو من از دولت قرب ارچه دوری محتشم میرو
به این امید گاهی بر در امید گاه خود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.