هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های مختلف، بیان می‌کند که برخی حقایق و وضعیت‌ها هرگز تغییر نخواهند کرد. مانند خفته‌ای که با افسانه بیدار نمی‌شود، مرغ غمی که دل را ترک نمی‌کند، یا جغدی که از ویرانه دور نمی‌شود. همچنین اشاره می‌کند که برخی امور مانند تبدیل جنت به جحیم یا تبدیل سرو به جانشین قد جانانه، هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر و استفاده از استعاره‌های پیچیده، درک کامل آن را برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار می‌کند. این محتوا برای افرادی مناسب است که توانایی تحلیل و درک مضامین انتزاعی را دارند.

غزل شمارهٔ ۳۰۸

ناصحا از سر بالین من این پند ببر
خفته بیدار به افسانه نگردد هرگز

مرغ غم ترک دل ما نکند تا به ابد
جغد دلگیر ز ویرانه نگردد هرگز

ای مقیمانه درین دیر دو در کرده مقام
خیز کاین راهگذر خانه نگردد هرگز

یک دم ای شیخ خبر باش که جنت به جحیم
به دل از جرم دو پیمانه نگردد هرگز

همه جان گردد اگر آب و هوا در تن سرو
جانشین قد جانانه نگردد هرگز

محتشم چشم امید تو به این رشحهٔ رشگ
صدف آن در یک دانه نگردد هرگز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.