هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس حسرت، تنهایی و ناامیدی خود می‌گوید. او از بی‌پروایی و بی‌اعتنایی دیگران نسبت به خود شکایت دارد و احساس می‌کند که در میان مشکلات و رنج‌ها تنها مانده است. همچنین، او از عشق و شیدایی سخن می‌گوید که باعث رسوایی و درد شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند حسرت، ناامیدی و تنهایی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان شعری کلاسیک و استعاره‌های پیچیده، فهم متن را برای سنین پایین‌تر سخت می‌کند.

غزل شمارهٔ ۵۶۹

از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی
اوقات خود ضایع مکن بر رغم چون من ناکسی

از شوخیت بر قتل خود دارم گمان اما کجا
پروای این ناکس کند مثل تو بی‌پروا کسی

اقبال و ادبارم نگر کامشب به راهی این پسر
تنها دچارم گشت و من همراه بودم با کسی

با غیر اگر عمری بود پیدا نگردد هیچ کس
یک دم به من چون برخورد در دم شود پیدا کسی

با آن که خار غیرتم در پا بود از پی دوم
در راه چون همره شود با آن گل رعنا کسی

سر در خطر تن در عنا دل در گروجان در بلا
فکر سلامت چون کند با این ملامت‌ها کسی

داری ز شیدا گشتگان رسوا بسی در دشت غم
در سلگ ایشان محتشم رسواتر از رسوا کسی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.