هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ فارسی، است که در آن از عشق، مستی، و زندگی لذت‌بخش سخن می‌گوید. شاعر از باده و عشق به عنوان نمادهای آزادی و شادی یاد می‌کند و از رنج‌های عشق و رسوایی نیز می‌نالد. در نهایت، شعر به زیبایی و لذت‌های زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عشق و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رسوایی و رنج‌های عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۷

از باده عیشم بود مستانه به کف جامی
زد ساغر من بر سنگ دیوانه می‌آشامی

ای هم دم از افسانه یک لحظه به خوابش کن
شاید که جهان گیرد یک مرتبه آرامی

با این همه زهدای بت در عشق تو نزدیکست
کز مستی و بدنامی بر خویش نهم نامی

گر کار تو در پرهیز پر پیش نمی‌آید
در وادی رسوائی من پیش نهم گامی

ای بسته زبان از خشم خود گو که نمی‌باید
با این همه تلخی‌ها شیریی دشنامی

آن کرد گرفتارم کز زلف بتان افکند
در راه بنی آدم گیرنده ترین دامی

با این همه چالاکی ای پیک صبا تا چند
جانی به لب آوردن ز آوردن پیغامی

هنگامه به آن کو برای دیو جنون شاید
کان شوخ تماشا دوست سر برکند از بامی

فردا چه شود یارب کان شوخ به بزم آمد
دیروز به ایمائی امروز به ابرامی

ای سرو چمن مفروش پر ناز که می‌باید
رعنائی بالا را زیبائی اندامی

در بزم تو این بد نام جان داد و نداد ایام
از دست تواش جامی وز لعل تواش کامی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.