هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان اشاره می‌کند. همچنین، از مفاهیمی مانند تسلیم در برابر عشق، ناتوانی عقل در برابر قهر عشق، و زیبایی‌های معشوق که مانند نور است، صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۷۲

ترک چشمش که مست و مخمور است
خون ما گر بریخت معذور است

کوی معشوق عرصهٔ محشر
بانگ عشاق نغمهٔ صور است

خسرو عشق چون به قهر آید
صبر مغلوب و عقل مقهور است

همه از زورمند در حذرند
من ز سرپنجه‌ای که بی‌زور است

با وجود بلای عشق خوشم
که ز بالای او بلا دور است

برنیاید به صد هزاران جان
از دهان تو آن چه منظور است

گر به شیرین لب تو جان ندهم
چه کنم با سری که پر شور است

من و بختی که مایهٔ ظلمت
تو و رویی که چشمهٔ نور است

می فروش از لب تو وام گرفت
نشنه‌ای که آن در آب انگور است

داستان فروغی و رخ دوست
نقل موسی و آتش طور است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.