هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق، رنج‌های عاشق، وصف معشوق و مفاهیمی مانند باده‌نوشی، هجران، و وصال سخن می‌گوید. همچنین در ابیاتی به مضامین حماسی و ستایش ناصرالدین شاه اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به می‌نوشی و رنج‌های عشق وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۲۴۹

عاشقی کز خون دل جام شرابش می‌دهند
چشم تر، اشک روان، حال خرابش می‌دهند

هر که را امروز ساقی می‌کشد پای حساب
ایمنی از هول فردای حسابش می‌دهند

هر که ماهی خدمت می را به صافی می‌کند
سالها فرماندهی آفتابش می‌دهند

هیچ هشیاری نمی‌خواهد خمارآلوده‌ای
کز لب میگون او صهبای نابش می‌دهند

گرد بیداری نمی‌گردد کسی در روزگار
کز خمارین چشم او داروی خوابش می‌دهند

تشنه کامی کز پی ابروی ترکان می‌رود
آخر از سرچشمه شمشیر آبش می‌دهند

هر که اول زان صف مژگان سالی می‌کند
آخرالامر از دم خنجر جوابش می‌دهند

گر کمند حلق عاشق طرهٔ معشوق نیست
پس چرا بر چهره چندین پیچ و تابش می‌دهند

چون ز جعد پر گره آن ترک می‌سازد زره
ره به جیش خسرو مالک رقابش می‌دهند

ناصرالدین شاه غازی آن که در میدان جنگ
فتح و نصرت بوسه بر زرین رکابش می‌دهند

کی فروغی روز وصل او به راحت می‌رود
بس که شبها از غم هجران عذابش می‌دهند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.