۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۵۹

تا به رخ چین سر زلف تو لرزان نشود
همه جا قیمت مشک ختن ارزان نشود

دل یک سلسله دیوانه نجنبد از جای
حلقهٔ موی تو گر سلسله جنبان نشود

راه در جمع پراکنده دلانش ندهند
آن که در حلقهٔ زلف تو پریشان نشود

پیش صاحب نظران صورت بر دیوار است
آن که در صورت زیبای تو حیران نشود

خضر اگر بوسه زند لعل می‌آلود تو را
هرگز آلوده به سر چشمهٔ حیوان نشود

تا دمادم نکشد جام لبالب ساقی
سر به سر با خبر از گردش دوران نشود

تا کسی خواجگی هر دو جهان را نکند
لایق بندگی حضرت انسان نشود

تاکسی ذره صفت پاک نگردد در عشق
قابل تربیت مهر درخشان نشود

دوش با آن مه تابنده فروغی می‌گفت
کز دلم مهر تو پیدا شد و پنهان نشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.