هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از غزلیات کلاسیک فارسی است که در آن شاعر از عشق و دل‌باختگی، زیبایی معشوق، رنج‌های عشق و ستایش معشوق سخن می‌گوید. همچنین در ابیاتی به مفاهیمی مانند گناه عشق، تسلیم در برابر معشوق و ستایش پادشاه اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات به رنج و گناه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۹۶

نگه داشت غزالی دل مرا به نگاهش
که آهوی ختن آمد به سیر چشم سیاهش

چرا برابر چشمی هزار بار نمیرم
که زنده می‌کندم از نگاه بی گه و گاهش

گناه عشق بتی دامنم گرفته به محشر
که کردگار نگیرد به صدهزار گناهش

مگر به صید دل آن طفل نی سوار درآمد
که طفل اشک من از سر دوید بر سر راهش

از آن همیشه کشد شانه را به زلف مسلسل
که خون کند دل دیوانگان سلسله خواهش

به حالت دل من سنگ ناله کرد زمانی
که بردم از در آن سنگ دل به حال تباهش

نظر ز چاه زنخدان آن چگونه بپوشم
که یوسف دلم افتاده در میانهٔ چاهش

سزد که بر سر آتش بیفکنیم دلی را
که رخنه در دل خوبان نکرد ناوک آهش

میان معرکه تا کی دلم ربوده به افسون
که مار بوالعجبی خفته در میان کلاهش

ستم کشیدم از آن ترک کج‌کلاه به حدی
که سر برهنه کشانم بر آستانهٔ شاهش

ابوالمظفر کشورگشای ناصردین شه
که از ستاره فزون تر بود شمار سپاهش

فروغی از رخ زیبای دوست پرده برافکن
که آسمان بکشد پرده بر شمایل ماهش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.