هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه به موضوع عشق الهی و تجربیات عرفانی می‌پردازد. شاعر از درد و رنج عشق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق آن را بر روح و جسم توصیف می‌کند. او از مفاهیمی مانند فنا در عشق، ایثار، و وصال با معشوق الهی صحبت می‌کند و در نهایت به ستایش سلطان عشق و ناصرالدین شاه می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین برخی از تصاویر شعری مانند 'ریختن خون از شمشیر عشق' یا 'سوزاندن در آتش عشق' ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۶

بس که بنشسته تا پر بر تنم پیکان عشق
طایر پران شدم از ناوک پران عشق

نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق
کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق

نعرهٔ منصورت از هر مو به سر خواهد زدن
گر نهی پای طلب در حلقهٔ مستان عشق

نشهٔ عشاق را هرگز نمی‌دانی که چیست
تا ننوشی جرعه‌ای از بادهٔ رخشان عشق

تودهٔ خاکسترت گوگرد احمر کی شود
تا نسوزد پیکرت بر آتش سوزان عشق

گوشهٔ ابروی معشوقت نیاید در نظر
تا نریزد خونت از شمشیر خون‌افشان عشق

می‌خورد خون دل و از دیده می‌ریزد برون
هر که را می‌سازد آن یاقوت لب مهمان عشق

فصل گل گر اشک گلگونت ز سر خواهد گذشت
گل به سر خواهی زدن از گلبن بستان عشق

گشته ویران خانه‌ام از سیل عشق خانه کن
چشم آبادی مدار از خانمان ویران عشق

سر سرگردانی ما را نخواهی یافتن
تا نگردد تارکت گوی خم چوگان عشق

یا لبم را می‌رسانم بر لب میگون دوست
یا سرم را می‌گذارم بر سر پیمان عشق

چون تو خورشیدی نتابیده‌ست در ایوان حسن
ذره‌ای چون من نرقصیده‌ست در میدان عشق

همت سلطان عشقم داد طبع شاعری
شاعر سلطان شدم از دولت سلطان عشق

ناصرالدین شاه اعظم، کارفرمای ملوک
آن که نافذتر بود فرمانش از فرمان عشق

از طبیبان هم فروغی چارهٔ دردم نشد
جان من بر لب رسید از درد بی درمان عشق
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.