هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از جدایی و رنج عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال از این عشق به عنوان موهبتی الهی یاد می‌کند. او از فداکاری‌های خود در راه عشق می‌گوید و اینکه چگونه تمام دنیا را برای معشوق رها کرده است. شعر پر از تصاویر زیبا و استعاره‌های عاشقانه است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از مفاهیم عرفانی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۱۵

تا با تو آرمیده‌ام از خود رمیده‌ام
منت خدای را که چه خوش آرمیده‌ام

روی تظلم من و خاک سرای تو
دست تطاول تو و جیب دریده‌ام

در اشک من به چشم حقارت نظر مکن
کاین لعل را به خون جگر پروریده‌ام

زان پا نهاده‌ام به سر آهوی حرم
کز تیر چشم مست تو در خون تپیده‌ام

گو عالمی به مهر تو از من برند دل
زیرا که من دل از همه عالم بریده‌ام

هر موی من شکسته شد از بار خستگی
از بس به سنگلاخ محبت دویده‌ام

آن بقاست زهر فنا در مذاق من
تا شربت فراق بتان را چشیده‌ام

کیفیت شراب لبت را ز من مپرس
کاین نشه را شنیده‌ام اما ندیده‌ام

گر بر ندارم از سر زلف تو دست شوق
عیبم مکن که تازه به دولت رسیده‌ام

آهی کشم به یاد بناگوش او ز دل
هر نیمه شب که طالب صبح دمیده‌ام

افتادم از زبان که به دادم رسید دوست
رنجی کشیده‌ام که به گنجی رسیده‌ام

طفلی به تیر غمزه دلم را به خون کشید
کز تیر وی کمان فلک را کشیده‌ام

تا گوش من شنیده فروغی نوای عشق
باور مکن که پند کسی را شنیده‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.