هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق، فریب، صبر در برابر جفا و وفاداری میپردازد. شاعر از عشق و رنجهای آن سخن میگوید و تأکید میکند که در زمان وفاداری نباید فریاد زد. همچنین، او از بازیهای عشقی و جور و ستمی که ممکن است در روابط عاشقانه وجود داشته باشد، یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و اشاره به رنج و فریب در روابط ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، درک ظرافتهای شعر کلاسیک فارسی معمولاً به سطحی از بلوغ فکری و تجربه نیاز دارد.
گزیدهٔ غزل ۱۸۵
تغافل کردنت بیفتنهای نیست
فریب صید باشد خواب صیاد
مرا گرد سران چشم بیمار
به گردان لیک قربان کن نه آزاد
چو یاد عاشقان در دل غم آرد
نمیدارم روا کز من کنی یاد
چو ذوق عشقبازی میشناسم
من از تو جور خواهم دیگران داد
دلا وقت جفا فریاد کم کن
که هنگام وفا خوش نیست فریاد
مکن خسرو حدیث عشق شیرین
اگر با خود نداری سنگ فرهاد
فریب صید باشد خواب صیاد
مرا گرد سران چشم بیمار
به گردان لیک قربان کن نه آزاد
چو یاد عاشقان در دل غم آرد
نمیدارم روا کز من کنی یاد
چو ذوق عشقبازی میشناسم
من از تو جور خواهم دیگران داد
دلا وقت جفا فریاد کم کن
که هنگام وفا خوش نیست فریاد
مکن خسرو حدیث عشق شیرین
اگر با خود نداری سنگ فرهاد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۸۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.