۳۰۷ بار خوانده شده
هر که در خطهٔ مسلمانیست
متلاشی چو نفس حیوانیست
هر که عیسیست او ز مریم زاد
هر که او یوسفست کنعانیست
فرق باشد میان لام و الف
این چه آشوب و حشو و لامانیست
چه گرانی کنی ز کافهٔ کاف
این گرانی ز بهر ارزانیست
تن خود را عمارتی فرمای
کاین عمارت نصیب دهقانیست
تا سنایی ز خاک سر بر زد
در خراسان همه تن آسانیست
فتنهٔ روزگار او شدهاند
گر عراقی و گر خراسانیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
متلاشی چو نفس حیوانیست
هر که عیسیست او ز مریم زاد
هر که او یوسفست کنعانیست
فرق باشد میان لام و الف
این چه آشوب و حشو و لامانیست
چه گرانی کنی ز کافهٔ کاف
این گرانی ز بهر ارزانیست
تن خود را عمارتی فرمای
کاین عمارت نصیب دهقانیست
تا سنایی ز خاک سر بر زد
در خراسان همه تن آسانیست
فتنهٔ روزگار او شدهاند
گر عراقی و گر خراسانیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.