۵۶۲ بار خوانده شده
مردکی غرقه بود در جیحون
در سمرقند بود پندارم
بانگ میکرد و زار مینالید
که دریغا کلاه و دستارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در سمرقند بود پندارم
بانگ میکرد و زار مینالید
که دریغا کلاه و دستارم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.